سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بارالها ! ... از هر لذّتی جز یاد تو، از هر آسایشی جز همدمی تو، از هر شادمانی ای جز نزدیکی به تو، و از هر کاری جز فرمانبری ات، از توآمرزش می خواهم . [امام سجّاد علیه السلام ـ در مناجات ذاکرین ـ]

( ادامه پست قبل) :

هدیه پنجم:

آنشب شروع قصه ما یک سلام شد

بیچاره دل چه زود به یک خنده خام شد

دیگر بس است عشق به دردم نمی خورد

هر چیز بود بین من و تو تمام شد...

هدیه ششم:

نمی دانم چه رنگی بود عشق اش

ز شیشه یا که سنگی بود عشق اش

خدا رحمت کند آن روزها را

عجب حس قشنگی بود عشق اش

هدیه هفتم:

دلتنگی آفتاب بردش....

آهنگ غریب آب بردش....

تا خواست بفهمد غم ما را...

خمیازه کشید و خواب بردش...

هدیه هشتم:

عمری است چنان ابر بهاری ، ای عشق

گه یار منی و گاه ناری ای عشق

بس است دگر خسته شدم از دستت

...تو کار و زندگی نداری ای عشق......

هدیه نهم:

فکری به غم دلی که افسرد نکرد

یادی ز دلی که دید پژمرد نکرد

انگار نه انگار که آدم هستیم

حتی تره هم برایمان خرد نکرد....

                                                                  مهدی صفی یاری ...فروردین 87



مهدی صفی یاری ::: چهارشنبه 87/1/21::: ساعت 3:42 عصر نظرات دیگران: نظر